کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

بابا و پسرش

اومدیم خونه خودمون...

1390/10/2 21:44
نویسنده : حمید
254 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه سلام خدمت گل پسرم. سپس اینکه «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». بله کیان بابا. با خودم می گفتم اگه به یاری خدا تشریف بیارید غم و غصه هامو باهات در میون بذارم، اما خدا را شکر اومدی و با زهم خدا را شکر غم از دلم رفت.

دوم اینکه الان که نی نی وبلاگو باز کردم دیدم یکی از دوستان دوره دبیرستان برام اینجا پیام گذاشته.ژوبین یکی از بهترین دوستام توی اول دبیرستان بود. من و ژوبین و علیرضا با هم خیلی رفیق بودیم. ژوبین عاشق سینما بود و درس خون بود و دیگه نمی دونم کجا رفت تا امشب که فقط ازش یه پیام دیدم. علیرضا عشق ریاضی بود و آخرش هم مهندسی عمران قبول شد دانشگاه بوعلی همدان و من هم که تنبل بودم و درس نخون و می خواستم وکیل بشم که نشدم.رفتم ادبیات خوندم و روزنامه نگار شدم. حالا هم که پیام ژوبین را دیدم واقعا خوشحال شدم. امیدوارم هرچه زودتر باهاش صحبت و دیدار داشته باشم.

سوم اینکه بالاخره بعد از سه هفته اومدیم خونه خودمون و من و مامان مینا تصمیم گرفتیم در استقلال تمام شما را بزرگ کنیم و امیدوارم موفق باشیم.

چهارم و آخر اینکه یادته به اصرار مامان توی آزمون استخدام گمرک شرکت کردم؟نمی خواستم شرکت کنم چون می گفتم قبول نمیشم.خدا را شکر مرحله اول را در کمال ناباوری قبول شدم و روز یکشنبه که پس فرداست مصاحبه دارم.برای بابایی دعا کن گل پسرم که ان شاءالله قبول بشم که اگه قبول بشم زندگیمون از این رو به اون رو میشه پسرم.از اون همه که برای روابط عمومی کیش شرکت کردند فقط سه نفر قبول شدند و از این سه نفر فقط یک نفر می خوان. دعا کن بابایی که اون یک نفر من باشم.

برای امشب یک عکس از شما که خونه مامان جون ازت گرفتیمو میذارم جگر بابا تا بعد.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فاطمه
2 دی 90 22:48
ای جونم چه نی نی نازی مبارکتون باشه الهی
خوش قدم باشه


ممنونم.لطف دارید شما
dp
3 دی 90 1:52
با سلام . وبلاگ ملیسا خانم با موضوعیت اولین شب یلدا به روز شد. باعث سرافرازی ماست که به وبلاگ پاره تنمون سری بزنید و با نظرات قشنگتون چراغی از مهر و محبت برای آینده نو گلمون روشن کنید .
مامان مرجان
3 دی 90 17:34
ای جونننننننمم! چه خوشتیپ شدی آقا کیان خوش تیپ!
من که از اولش هم میدونستم قبول میشین داداش حمید ! توکل به خدا مرحله مصاحبه هم با موفقیت تموم میشه ! پسسس!
آخ جون یه ولیمه شام افتادیم بندر!


شما دعا کنید که ان شاءالله قبول و استخدام بشم.حتما شام در خدمتتون هستیم