کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

بابا و پسرش

گزارش یک روز به کیانم

1390/7/10 8:14
نویسنده : حمید
186 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صدتا سلام به کیان قند و عسلم. خوبی پسرم؟ صبحت بخیر. کار من این شده که صبح ها بیام و برای شما گزارش روز قبل را بدم. نه اینکه نی نی وبلاگ توی خونه باز نمیشه، من میام توی اداره برات می نویسم.

دیروز عصر بابایی سرش درد می کرد.چون فکر کنم یه کمی سرما خورده باشم.آخه جمعه که داشتم تخت شما را می بستم اینقدر عرق کردم، بعدش که از اتاق رفتم بیرون باد کولر بهم خورد و منم سرما خوردم.

دیروز عصر که از خواب بیدار شدم مامان جون تماس گرفتند و گفتند آب خونشون قطع شده. منم رفتم دنبالشون و آوردمشون خونه خودمون. خوش گذشت.بد نبود خلاصه. خاله نغمه و عمو اصغر و دانیال هم اومدند. دانیال پسر خاله نغمه شماست عزیزم و فوق العاده با ادب و مهربونه.امسال رفته کلاس دوم. من دانیال را از وقتی که 5 سالش بود دیدم و خیلی هم دوستش داشتم و هنوز هم دارم. دروغ چرا بابایی؟خیلی دلم می خواد یه جورایی مثل دانیال بشی. البته دانیال هم یه سری ایراداتی داره که امیدوارم من و مامان مینا بتونیم اونا را توی تربیت شما لحاظ نکنیم.

راستی بابایی چه قدر همه چیز گرون شده. دیروز با خودم گفتم باید دیگه حتما حتما برم توی یک آژانس برای بعد ازظهر ها کار کنم. آخه نمی دونم از کجا بیاریم بخوریم. هزینه عمل مامان مینا هست که پاشو کرده توی یک کفش و میگه باید سزارین بشه. هزینه های جاری هم هست. تازه منم تصمیم داشتم برم هم کلاس زبان و هم برای ارشد بخونم تا اگه خدا بخواد یه بورسی چیزی از یه جایی بگیریم و از این مملکت گل و بلبل بزنیم بیرون. آخه فکر کنم زندگی توی بلاد کفر از زندگی توی این مملکت اسلامی امام زمان خیلی خیلی بهتر باشه. دعا کن که بابایی دوره تافل را بگذرونه و بتونه قبول بشه که البته فکر کنم تا اون موقع دیگه شما به سلامتی 4، 5 ساله شده باشی.

خب من دیگه برم عزیزم که کلی کار دارم.باید برم کارهای امروز را انجام بدم و بعدش هم برم اداره پست که کارت سوخت ماشین را بگیرم. گفته بودم که. کارت سوخت و گواهینامه را دزدیده بودند و... حالا صادر شده و برم دنبالش. پس فعلا تا بعد.

دوستت دارم. بوس بوس

فعلا خدا نگهدار و به امید دیدار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان جون نی نی
11 مهر 90 15:26
سلام من با افتخار لینکتون کردم
مامان علي خوشتيپ
17 مهر 90 21:46
با نام رضا به سينه ها گل بزنيد با اشك به بارگاه او پل بزنيد فرمود كه هر زمان گرفتار شديد بر دامن ما دست توسل بزنيد ميلاد امام رضا مبارك نميتونم تو پست اول نظر بذارم